کد مطلب:30670 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:110

نتیجه گیری











اگر هدف خلقت را انسان بدانیم باید اقرار كنیم كه در اجتماع بشری، همه چیز از برای انسان است و مهمترین آنها حكومت و نظام سیاسی است كه با هدف اداره روند امور انسانها به نحو مطلوب، ایجاد شده است. تا بدین وسیله انسان در پیمودن مسیر تكامل و تعالی خود دچار روزمرگی و مشكلات نشود. اما در طول تاریخ متأسفانه- شاید- اندكی از حكومتها و نظامهای سیاسی در راستای این هدف گام برداشته اند. اگر چه این خسران بزرگ علتهای مختلفی می تواند داشته باشد ولی بدون تردید یك علت اصلی آن در نوع نگرش آنها نسبت به انسان و شهروندان نهفته است. باید گفت یكی از شروط اساسی برای حركت در راستای این هدف، تكریم كرامت انسانی، تعزیر عزت نفس انسانها، و داشتن نگرش فراقومی از سوی نخبگان سیاسی است. در مباحث گذشته با استفاده از سیره عملی و نظری حضرت علی (ع) در حوزه سیاست و حكومت، سعی كردیم نشان دهیم كه یك حكومت مبتنی بر اسلام دارای نگرش قومی فراقومی و فرامذهبی است و تكریم عزت نفس و كرامت انسانی را در درجه اول اهمیت خود قرار می دهد. نكته ناگفته در مورد حضرت علی علیه السلام این است كه آن حضرت حتی در برخورد با دشمنان نیز عزت نفس و كرامت انسانی آنها را گرامی می داشت. افراد و گروههای مختلفی دشمن امام علی (ع) بودند. در مقابل آن حضرت دست به اسلحه بردند و با او جنگیدند كه طلحه و زبیر و اصحاب جمل، معاویه و همفكرانش و خوارج از این جمله اند. حضرت علی (ع) نه تنها به یاران اجازه نمی داد كه به دشمن توهین كنند یا ناسزا بگویند، حتی برای آمرزش و حفظ خون دشمنانش دعا می كرد.[1] و خود در مقابل توهین ها و هتك حرمتهای دشمنانش واكنش تندی نشان نمی داد و به آرامی از كنار آن می گذشت یا آنها را به بحث و گفتگو فرا می خواند.[2] و مهم تر از تمام اینها،نوع نگرش امام علی (ع) به این افراد بود، كسانی كه در مقابل در مقابل جانشین بر حق رسول خدا (ص) و حاكم قانونی كشور اسلامی و امام معصوم دست به شمشیر برده بودند و با او می جنگیدند مستحق هر مجازاتی بودند و هر صفت منفی بر آنها صدق می كرد. اما حضرت علی (ع) اینگونه فكر نمی كرد. حضرت علی (ع) بدون وارد كردن هیچگونه اتهامی، آنها را برادران خود می دانست و می فرمود: اینها برادران ما هستند كه بر ما شورش كرده اند.[3] در حالی كه حضرت به آسانی می توانست با اتهاماتی همچون محارب، مفسد، مرتد، مشرك و... آنها را از صحنه به در كند و حقانیت خود را به اثبات برساند، ولی این اتهامات كرامت انسانی و حرمت افراد را خدشه دار می كرد، زیرا آنان خود را مسلمان می دانستند. اینها یا از روی نادانی و كج فهمی یا به سبب مقام و قدرت و زیاده طلبی، در مقام امام قرار گرفته بودند. در مورد افراد نادان كه حقیقت را نمی دانستند فقط یك اشتباه معرفتی رخ داده بود و آنان باید از طریق شناخت و استدلال به حقیقت پی می بردند، افراد مغرض و قدرت طلب به هر حال دنبال منافعشان بودند و شیطان و هوای نفس بر آنها غلبه كرده بود،اتهامات شرك، ارتداد، نفاق و... چه گرهی از كار می گشود.









    1. نهج البلاغه، خطبه 206، ص 240.
    2. مطبوعات، 1989 م (ج 3، ص 544). ابوالحسن علی بن عیسی بن ابی الفتح اربلی، كشف الغمه فی معرفة الائمه (بیروت، دار الاضواء 1405 ه- ق، 1985) ص 123. ابوالحسن علی بن حسین المسعودی، مروج الذهب، ابوالقاسم پاینده (تهران، شركت انتشارات علمی و فرهنگی، 1370)، ج 2، ص 405.
    3. محمد بن الحسن الحرالعاملی، پیشین، ج 11، ص 62.